غارت منابع آب لرستان و آن چه مطبوعات و نمایندگان باید انجام د هند

مراد سپهوند / لرستان امروز: … برای اقدام هماهنگ عملی بسیار دیر شده است و کار ما با شکوه و شکایت و آه و ناله سامان نمی‌گیرد! اقدام عملی مشابه آن چه که اخیرا در رابطه با رئیس هتاک دانشگاه کشاورزی رامین اهواز انجام شد، مورد نیاز است. ما بیش از این نمی‌توانیم شاهد اجحاف وزارت نیرو در حق مردم لرستان باشیم. همه قلم به دستان و روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان لرتبار باید به وزارت نیرو اعتراض کنند و نمایندگان استان هم در تعامل با نمایندگان خوزستان و منطقه زاگرس، طرح استیضاح وزیر نیرو را تقدیم هیات رئیسه مجلس نمایند.
سال 1378بود که پروژه انتقال منابع آب شهرستان الیگودرز به مقصد مناطق کویری ایران شروع شد. وزارت نیرو و مقامات عالی رتبه ،این پروژه عظیم را در سکوت و سکون خبری و بدون اعتنا به مردم و مسئولان وقت لرستان شروع کردند. در روز کلنگ زنی پروژه،به هیچ یک از مقامات استانی خبر نداده بودند و از آن ها برای شرکت در مراسم دعوت به عمل نیامده بود. حتا به مسئولان شهرستان الیگودرز هم توجه و عنایتی نشده بود و آنان حق نداشتند در مراسمی که برای غارت منابع آب این شهرستان در بیخ گوش شان در جریان بود،شرکت نمایند!. مقامات عالی رتبه و یکه تاز،بی اعتنا به همه کس و همه چیز وارد منطقه شده و شروع پروژه را به مجریان و پیمانکاران آماده به کار،اعلام نمودند.

در همین سال به همراه تعداد انگشت شماری از دلسوزان استان به تکاپو افتادیم تا به زعم خود مقامات استانی را در جریان فاجعه قرار داده و از آن ها استمداد بطلبیم که کاری بکنند! غافل از آن که مسئولان استانداری و فرمانداری الیگودرز و امور آب ونمایندگان به خوبی در جریان قضیه بودند و ما ساده لوح تشریف داشتیم!آن مسئولان دم برنیاوردند و هر جا هم اعتراض و شکایتی شد،به ساکت کردن و فیصله دادن آن پرداختند تا غارت منابع آب استان در کمال آرامش و امنیت،انجام بگیرد.

ما که از عمق این فاجعه برای مردم لرستان خصوصا مردم شهرستان الیگودرز ازجنبه اقتصادی و کشاورزی واکولوژیک و زیست محیطی اطلاع داشتیم،سراسیمه به الیگودرز شتافتیم و در یک روز جمعه به فرمانداری این شهرستان رفتیم تا از کم و کیف این سوپرپروژه!اطلاعاتی به دست آوریم.اگر درست یادم باشد،خود را معرفی کردیم ومعاون فرماندار الیگودرز حاضر شد برای چند لحظه به صورت سربسته با ما صحبت کند.از همه چیز خبر داشت وما را دعوت کرد که از پی گیری ماجرا منصرف شویم زیرا هم دردسر سازاست و هم به جایی نمی رسد! اشاره ضمنی به این موضوع کرد که افراد بسیار متنفذی در قم و تهران پشت قضیه هستند و محال است هرگونه اقدامی بتواند بر سنبه پرزور آنان تاثیر گذار باشد.با این حال،ما در همان روزتا نزدیکی محل اجرای پروژه رفتیم و مشاهده کردیم که حفاری تونل ها شروع شده است.اجازه بازدید و مشاهده از نزدیک و پرس و جوی بیشتر به ما داده نشد.

با ناراحتی تمام به خرم آباد برگشتیم و تصمیم گرفتیم که اطلاع رسانی در مورد این پروژه را در حد توان مان انجام دهیم.بلافاصله مطلب مبسوطی با مضمون«خیانت وزارت نیرو» و «غارت منابع آب لرستان» در هفته نامه لرستان منتشر شد که با قاطعیت و شجاعت لازمه از حق و حقوق مردم لرستان دفاع گردید و وزارت نیرو با عنوان ظلم و تبعیض درحق این مردم، مورد خطاب قرار گرفت.مقاله همه جانبه و کارشناسی شده دیگری تحت عنوان«چراغی که به خانه لرستانی ها روا داشته نمی شود» نیزنوشته شد و برای نمایندگان وقت الیگودرز(علی محمد احمدی)،دورود و ازنا (عبدلوند)،بروجرد (مرحوم نظام الاسلامی)و خرم آباد (سیدعیسی موسوی نژاد)ارسال گردید. هیچ کدام از این نمایندگان در این رابطه کلامی بر زبان نیاوردند!حتا شنیدم که نماینده خرم آباد در جمعی برآشفته شده و از نویسنده مقاله ناراحت شده و گفته بود که ما این آب را می خواهیم چکار!؟

از مطبوعات استانی هم تنها نشریه لرستان با جدیت دنبال موضوع بود.مقاله را شخصا برای چاپ در هفته نامه رشید(که مدیر مسئولش مشاور استاندار وقت هم بود)بردم که با اکراه و بی تفاوتی روبرو شدم. موقعی که مقاله تکثیر و به صورت دست به دست در میان مردم توزیع شد، افرادی مثل آقای مصدق(مدیرکل وقت صنایع استان)دست به قلم شدند!و حس جهان وطنی شان گل کرد! و در همان هقته نامه رشید،دفاع کنندگان از حقوق مردم لرستان را متهم به بی منطقی و تعصب افراطی استان را داشتن،نمودند. موضوع را به مطبوعات ملی و سراسری هم کشاندیم،به طوری که وزارت نیرو در روزنامه آفتاب یزد در پاسخ اعتراض ها اعلام نمود که پروژه بنا به خواست و تصویب مجلس و مقامات عالی رتبه،شروع شده است.در اثرکشاندن مسئله به مطبوعات آن زمان از طرف همان تعداد انگشت شمار،معاون وزیر نیرو نیز سراسیمه به الیگودرز شتافت و قول و قرارهایی به مردم داد تا از پی گیری حق بزرگ خود منصرف شوند!

آری،از ماست که برماست!مانند پروژه پتروشیمی که سال ها پیشتر بدون دلیل موجه و در جو سکوت و سکون و بی تحرکی مسئولان و نمایندگان استان،ناگهان به استانی دیگر انتقال داده شد،این بار هم همه مسئولان و نمایندگان استان سکوت کردند و خود را به کوچه علی چپ زدند در حالی که از ریز قضایا اطلاع داشتند و به احتمال قوی به صورت غیرملموس و غیرمحسوس هم با غارتگران منابع آب لرستان همکاری کرده اند.

حالا آن طرح کلان با صرف هزاران میلیارد تومان بودجه و انجام مجموعه ای پیچیده از عملیات اجرایی به بهره برداری رسیده است و باز هم در حال گسترش و توسعه آن و دست درازی به سایر منابع با ارزش منابع آب شرق استان هستند. پس از سال ها بی کسی و «بی براری»امثال بنده، خدا را شکر که اکنون مطبوعات و نسل جدیدی از روزنامه نگاران استان پا به عرصه پی گیری مشکلات استان گذاشته اند و خوشبختانه ماجرای غارت منابع آب شرق استان را پی گیری می کنند.حتا نمایندگان و بعضی مسئولان هم باب انتقاد از طرح و مخالفت با آن را گشوده اند.جای شکرش باقی است و این انتقادها و مخالفت ها را به فال نیک می گیریم.منتهی مسئله ای که هست آن است که برای اقدام هماهنگ عملی بسیار دیر شده است و کار ما با شکوه و شکایت و آه و ناله سامان نمی گیرد!اقدام عملی مشابه آن چه که اخیرا در رابطه با رئیس هتاک دانشگاه کشاورزی رامین اهواز انجام شد،مورد نیاز است.ما بیش از این نمی توانیم شاهد اجحاف وزارت نیرو در حق مردم لرستان باشیم.همه قلم به دستان و روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان لرتبار باید به وزارت نیرو اعتراض کنند و نمایندگان استان هم در تعامل با نمایندگان خوزستان و منطقه زاگرس،طرح استیضاح وزیر نیرو را تقدیم هیات رئیسه مجلس نمایند تا ایشان به مجلس کشانده شود و جوابگوی عملکرد وزارت نیرو در رابطه با انتقال منابع آب استان باشد.شاید این اقدام لااقل منجربه جان گرفتن پروژه های آبی-خاکی شهرستان های مختلف استان شود که سال هاست به دلیل بودجه های قطره چکانی در گِل گیر کرده اند!

یادآور می گردد که ما مخالف استفاده هموطنان سایر استان ها از منابع آب استان به عنوان آب آشامیدنی نیستیم.منتهی از طریق علمی و کارشناسی آن که همانا تقدیم آب بسته بندی شده و با کیفیت مناسب به آنان می باشد.چنین آبی باید در کارخانه های آب معدنی که در نزدیکی منابع آب غارت شده استان احداث می شدند،تولید و تقدیم هموطنان می شد تا جانب عدالت هم رعایت شود و لااقل منابع آب استان باعث رونق اقتصادی و اشتغال در بین مردم محروم هم می شدند.از آن گذشته،الان دیگردر دنیا برای تامین آب آشامیدنی
مردم،هزاران میلیارد بودجه برای انتقال آب به مسافت صدها کیلومتر!صرف نمی کنند،بلکه ترجیح می دهند با صرف هزینه های بسیار کمتر،آب بسته بندی شده برای مردم تامین کنند. اما چنانچه انتقال منابع آب استان برای آبیاری دشت گلپایگان و… باشد(که چنین هست)،ما به شدت معترضیم زیرا حسب مطالعات انجام شده،پتانسیل تولید اراضی تشنه لرستان بسیار بیشتر از اراضی و خاک های گلپایگان و….است و بنابراین به دلیل علمی و کارشناسی،این آب باید برای آبی کردن اراضی پرپتانسیل لرستان مصرف شود.امیدوارم که نویسندگان و روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات استان از حد آه و ناله و شکوه و شکایت فراتر روند و از نمایندگان بخواهند که مثل ماجرای دانشگاه رامین،هرچه سریع تربدون مماشات و رودربایستی نسبت به استیضاح وزیر نیرو اقدام کنند و امیدواریم که خود نمایندگان هم به این نتیجه رسیده باشند.امیدواریم.

http://sepehr1337.blogfa.com/post-295.aspx

بیان دیدگاه