وبلاگهای «نام مستعار» لطافت را از لربلاگستان می گیرند

  ابراهیم خدایی، لرستان ما: در میان لربلاگها، نوشتن با نام مستعار سنت دیرپایی است. اما نه در میان لربلاگهایی که «برای لر» می نویسند، بلکه در میان انها که به نحوی لرستان¬گریز یا لرستیز هستند. همین با نام مستعار نوشتن و خود را نمایش ندادن، خود اولین علت برای من به عنوان یک خواننده است تا به حسن نیت نویسندگان شک کنم! معمولا وبلاگهای نامستعار دوامی هم ندارند. معتقدم ما هیچ حرف، کلمه و جمله ای بر زبان نرانده ایم که انگیزه ای مثل «خوف از دولت»، «فرار از هویت خویش»، «دروغ و جعل هویت» داشته باشیم…          

——————————————————————————————

دنیای اینترنت، این دهکده بی مرز مجازی، از یک سو آزادی و امکانات بی حد و حصری برای تعریف «هویت»های جعلی، خیالی، آرمانی و.. می دهد. شما می توانی در این جهان مجازی هرچه می خواهی باشی، می توانی خودت را یک دختر 14 ساله معرفی کنی در حالیکه کهن¬مردی چهل و هشت ساله ای، می توانی خودت را اهل کشور یا استانی معرفی کنی که اصولا روی هیچ نقشه ای وجود خارجی ندارد، می توانی نقشه چند کشور را به هم بریزی و برای خودت یک قلمرو بسازی، عکس یک تاج را هم در گوگل بیابی و با فوتوشاپ تاجگذاری کنی، می توانی بیرانوند باشی ساکن هرو و خودت را بختیاری معرفی کنی ساکن فلان شهر سوئد و یا برعکس!
این مساله قطعا برای کسانی که از هویت خویش فراری هستند، یا مسایلی را طرح می کنند که نمی توانند مسئولیت آن را به عهده بگیرند، علیه حکومتگران و قدرتمندان می نویسند و.. کارایی مطلوبی دارد.
اما باید دانست در شرایطی که مخاطب نمی تواند انگیزه کافی برای «هویت مستعار» داشتن نویسنده مطلب تصور کند، این «چراغ خاموش» باعث می شود به مشروعیت و حسن نیت وی شک کند. و اگر شک کند آن وقت هرچه بنویسی و بخواهی مخالفان را بکوبی، کمانه می کند و اندیشه خودت ضربه می خورد.
هرچند معمولا وبلاگهای نامستعار دوامی هم ندارند، اما اگر همین مدت کم فعالیت با یک نام واقعی بود احتمال بیشتری می رفت که فرد نویسنده به مسیر خود ادامه دهد، و چند دوست وبلاگ نویس واقعی هم داشته باشد. از میان هزاران وبلاگ نام مستعار که بنده در پنج سال اخیر دیده ام، فقط کمتر از پنج وبلاگ باقی مانده اند، گاهی اصولا وبلاگ مورد نظر حذف شده است!
در میان لربلاگها، نوشتن با نام مستعار سنت دیرپایی است. اما نه در میان لربلاگهایی که «برای لر» می نویسند، بلکه در میان انها که به نحوی لرستان¬گریز یا لرستیز هستند. همین با نام مستعار نوشتن و خود را نمایش ندادن، خود اولین علت برای من به عنوان یک خواننده است تا به حسن نیت نویسندگان شک کنم! اینکه اینها از قومیت و شهر و طایفه دیگری هستند، اینکه اینها نفوذی هستند، اینکه این «همان آقای..» است که افرادش کم اند و دائم وبلاگ می سازد..
اما اخیرا چند وبلاگ هم فعالیت گسترده ای شروع کرده اند و از ظاهر وبلاگشان بر می آید که قصد دارند «برای لر» بنویسند، از شانس بد بسیاری از مطالب لور هم در این وبلاگها بازنشر می شود، گهگاه ما هم در کامنت دانی لور فحشی می خوریم! که فلانی چرا در فلان جا اینگونه نوشته ای!
من نظر خودم را به عنوان یک «نظر و توصیه شخصی» بیان می کنم، امیدوارم این دوستان خودشان بیشتر بیندیشند و مسئولیت تصمیم خود را بپذیرند.
بنده معتقدم ما هیچ حرف، کلمه و جمله ای بر زبان نرانده ایم که انگیزه ای مثل «خوف از دولت»، «فرار از هویت خویش»، «دروغ و جعل هویت» داشته باشیم. اگر مقاله، یادداشت یا هر مطلبی منتشر کرده ایم برای اثبات آن مدرک و سند به اندازه کافی داریم.
نام، عکس و شماره تلفن خود را هرجا لازم بوده نوشته ایم و می نویسیم.
به نظر من اینهاست که به لربلاگستان جان و لطافت داده است. در حین گشت میان لربلاگها با «آدمها» روبه رو می شویم، آدمهایی که حاضرند در اولین فرصت با ما دست بدهند و روبوسی کنند.
اما هرچه این آدمها در لربلاگستان مخفی شوند، لطافت و جانداری و انسانیت هم کمرنگ می شود.
بنده توصیه می کنم (و بارها با وجود مخالفت بسیاری دوستان غیر مستعار! گفته ام):
الف) با نام مستعار ننویسیم مگر اینکه علت موجهی داشته باشیم.
ب) با وبلاگهای نام مستعار، مراوده نکنیم، جدی نگیریمشان و هرگز با آنها تبادل لینک نکنیم، این تبادل لینک باعث می شود این وبلاگها چنان سرسام آور تکثیر شوند که فضای واقعی و لطیف لربلاگستان را تهدید کنند.

بیان دیدگاه